قسمت دوم

دومین مجموعه از اهداف شما اهداف شغلی و مادی شماست.این ها را اهداف " چقدر" می نامنداین ها اهدافی هستند که آن ها را باید انجام دهید تا به اهداف " چرا" برسید  اهداف " چقدر" یا اهداف تجاری و مادی  لیستتان به موفقیت شغلی /درامد مادی/فروش و سودها/ پول  و اهداف مادی زندگیتان مربوط میشوند.

هدف و برنامه ریزی موفق

1-یک ورق کاغذ برداریدو در بالای صفحه بنویسید:" لیست آرزوهای بزرگ من "و تاریخ امروز را بگذارید .برای این تمرین میتوانید از دفترچه یادداشت های سیمی استفاده

کنید طوری که همزمان بتوانید چند صفحه را باهم داشته باشید" نقشه خیالی پنج ساله خودتان را تنظیم کنید فرض کنید که پنج سال گذشته و زندگی شما از هر جهت کامل شده است و به تمام اهداف خود دست پیدا کرده اید تمام مشکلات شما حل شده و شما با آرزوهای بزرگتان زندگی می کنید.

فرض کنید که درآمد/ حساب بانکی / روابط/زندگی خانوادگی /سلامتی کار و شغل شما از تمام جهات ایده آل است . همین الان وضعیت شما به چه صورت است؟ دارید چه کار می کنید؟ با چه کسی رفت و آمد می کنید؟ دیگر با چه کسی رفت و آمد نمی کنید؟چقدر در آمد دارید؟ شما و خانواده تان چه نوع زندگی دارید؟نوع خانه / ماشین / لباس و سطح وضعیت جسمانی و روانیتان چگونه است ؟

دیدگاه آینده تان را برای خودتان به طور کامل و مفصل روی کاغذ بنویسید و بنویسید واقعا از لیست آرزوهای بزرگتان چه انتظاراتی دارید.

بعضی افراد دارای لیست پنچ تا ده موردی و بعضی ها دارای لیست 200 تا300 موردی می باشند که دوست دارند این موارد را در 5 سال آینده انجام دهند.

برای موفق شدن باید انگیزه داشت و کاملا 85 درصد انگیزه شما بستگی دارد به نتایجی که انتظار دارید یا چیزهائی که آرزو دارید آن ها را بدست آورید و آن هم در نتیجه ی تلاش و کوششی است که به کار خواهید بست .

وقتی لیست آرزوهای بزرگ و اهدافتان را نوشتید  فهرستی از آن چه را که دوست دارید در زندگی داشته باشید تهیه کنید و در مرحله بعد تقدم های آن ها را مشخص کنید . بغل اهدافی که برای شما ازهمه مهمتر هستند یعنی اهدافی که تاثیر زیادی بر زندگی شما دارند و بیش تر از همه مورد توجه شما هستندA حرف بگذارید.

بغل اهدافی که شما دوست دارید ولی به آن اندازه که برای زندگی شما مهم باشند و در ردیفاول قرار گیرند ,نیستند حرف B  بنویسید.

بغل هر کدام از اهداف باقیمانده , اهدافی که نوشته اید و دوست هم دارید ولی زیاد مهم نیستند حرف C بگذارید.

اکنون تمام اهداف   را به یک ورق کاغذ مجزا منتقل کنید بعد از خودتان بپرسید کدام یک از اهداف این لیست را اگر به آن برسم بیش ترین تاثیر مثبت را بر زندگیم خواهد گذاشت ؟

بغل این هدف اولیه A-1  بگذارید سپس از خودتان بپرسید اگر بتوانم فقط به یک هدف از این لیست برسم کدام یک خواهد بود؟

بغل هدف مهم دومتان A-2 بگذارید با همین پرسش تمام لیست اهداف A  را مرور کنیدو A-3 وA-4  و غیره را بنویسید تا بتوانید تمام اهداف A را به ترتیب اولویت مرتب  کنید.

هدفA-1 شما باید هدف مشخص اسلی شما یعنی مهمترین هدف زندگی شما باشد انجام این هدف باعث خواهد شد تا بتوانید به تعداد بیش تری از اهداف لیست دست یابید انتخاب یک هدف معین و عمده   A-1 ,مهم ترین هدف شما ,نقطه آغاز رشد شخصیت شماست .

وقتی تصمیم می گیرید این هدف را برای خودتان داشته باشید به3 درصد مردان و زنان کارامد جامعه می پیوندید . درجلسات برنامه ریزی استراتژیک با شرکت ها از یک تمرین مشابه استفاده می کنیم  از مدیران اجرائی حاضر در جلسه می خواهیم تصور کنندکه پنج سال گذشته است و شرکت از همه لحاظ کامل شده است .  دور اتاق می نشینیم و از هر کدام از افراد می خواهیم شرح دهد شرکت را از نفطه نظرش و از لحاظ موقعیت ویژه اش در مسئولیتی که به عهده دارد چکونه می بیند. سپس درباره ی مهم ترین اهدافی که شرکت به آن ها دست پیدا کرده بحث و توافق می کنیم . هدف اصلی شرکت خیلی زود روشن می شود. سپس معلوم می شود که قسمت اعظم اهداف دیگر گام هائی هستند به سوی کسب هدف اصلی .

مثلا در برنامه ریزی استراتژیک رستوران های زنجیره ای  با چند هدف مواجه هستیم که از آن جمله می توان افزایش حجم در هر واحد , کیفیت غذا ,اعتبار در بازار ,استخدام , آموزش و استراتژی های تبلیغ ,استانداردهای خدمات , کنترل های مالی داخلی و غیره را نام برد. با این وجود هدف عمده افزایش 300 درصدی فروش در پنج سال آینده است . کاملا واضح است که هدف های دیگر زیر هدف هائی هستند که برای هدف اصلی  که همان سه برابر کردن فروش می باشد به کار می روند.

هدف های دیگر نتایج هستند که منجر به  حصول نتیجه ی اصلی مطلوب می شوند.

در مرور اهداف شخصی تان باید آن ها را به سه دسته تقسیم کنید:

دسته اول: هدف های شخصی و خانوادگی شماست. این ها اهداف کیفیتی هستند و با افراد زمان و کیفیت زندگی  سرو کار دارند . آن ها را اهداف "چرا" می گویند .

به این خاطر است که می گوئیم باید درباره ی دلائلی که اهداف مادی و قابل  لمس را دوست دارید و به خاطر آن ها کار می کنید مثل بلور شفاف باشید . بسیاری از مردم به خاطر مسائل جزئی از مسیر اصلی منحرف می شوند و تمام دیدگاه خود را در مورد دلائل انجام هدف از دست می دهند.